اشعار مراسم های سید مجید بنی فاطمه

  • ۰
  • ۰


میبینی از داغ فراقت شکسته ام



یکسال میشود که تو هم پر کشیده‌ای

من هم به سوگ پر زدن تو نشسته‌ام

شاید به جا نیاوری‌ام آشنای من

می‌بینی از فراق تو خیلی شکسته‌ام

**

چون آفتاب بر لب بامم که مثل تو

مانده به زیر صورت خورشید پیکرم

ای تشنه لب به یاد ترک‌های لعل تو

لب تشنه مانده‌ام به نفسهای آخرم

**

بی تو تمام باغ تو رنگ خزان گرفت

بی تو پری برای پریدن نمانده بود

صحرای داغ ، پای برهنه ، لباس خشک

نایی دگر برای دویدن نمانده بود

**

چندی است رفته قوت دیدن ز دیده‌ام

بنگر به راه رفتن خواهر که دیدنی است

دارم هنوز بر تنم از آن مسافرت

یک باغ پر بنفشه برادر که دیدنی است


من زینبم که زخمی بغض و بهانه ام

مضمون یک سرخ غزل عاشقانه ام

من روضه خوان  حمله صد تازیانه ام

پراونه ام که سوختم کنج خانه ام

دستان درد آرزوی ام را به باد داد

یک آه سرد آرزوی ام را به باد داد

پاییز شد هوای بهاری  که داشتم

بر باد رفت دار و نداری که داشتم

مانند کربلا کس و کاری که داشتم

پر پر  شده اند ایل و تباری که داشتم

دستان روزگار مرا بی حسین کرد

من را اسیر داغ شه عالمین کرد

(((از خرابه می گذشتم منزلم آمد به یاد)))

من بودم و عزای بیایان کربلا

بچه یتیم های پریشان کربلا

بر روی نیزه ها سر عطشان کربلا

خون می گذشت از سر ایوان کربلا

با یاد زخمهای تنش گریه می کنم

من هر شب برای پیروهنش گریه می کنم


 یادم نمیرود که دل از غصه ها گرفت

شلاق هایشان به تنم بی هوا گرفت

دیدم که چکمه ای به روی سینه پا گرفت

یک خنجر شکسته حسین مرا گرفت


دیدم سرش جدا شد و باور نداشتم

جای حسین کاش که من سر نداشتم


حالا عزای زخم تنت قاتلم شده

کابوس دست و پا زدنت قاتلم شده

کابوس پشت و رو شدنت قاتلم شده

خون لخته های پیروهنت قاتلم شده


یادم نرفته خاطره ی گوشواره را

گودال و ازدحام و تنی پاره پاره را


بعد از وداع بود که روزم سیاه شد

عباسمان که رفت

با تازیانه ها بدنم راه راه شد

با من هرآنچه شد وسط قتلگاه شد


با این که روزگار به غارت مرا سپرد

دست کسی ولی به پر معجرم نخورد


از بس ازهم گسست بعد تو شیرازه ام حسین

انگار داغدار غمی تازه ام حسین

من در غمت شریک و هم اندازه ام حسین

مجروح سنگ خورده دروازه ام حسین


میرفت بعد غربت صحرای کربلا

نیمی زمن به ناقه و نیمی به نیزه ام


ای عمه سادات من برات بمیرم


ای عمه سادات من برات بمیرم

از داغ تو ماتم میگیرم

فدای تو تویی ناموس کبریا

تویی بانوی کربلا

تویی نفسی لک الفداء

فدای تو  ، تو که ماتم کشیده ای

تو که سرو خمیده ای

تو که قطعاً شهیده ای

کیه که ندونه همیشه میمونه

دین و آئین و قرآن زیر دِینِت

وجودت وجودش نبودی نبودش

یدونه گریه کن واسه حسینش

وآآآآآآی وآآآآآآی وآآآآآی


راهی میری کم کم با قد خمیده

صبر تو بانو سر رسیده

یه سال و نیم روضه خونی و سینه زن

واسه عشق بی کفن

تو و اون کهنه پیروهن

یه سال و نیم تو فقط اشک و ناله ای

تو که یک باغ لاله ای

عزادار سه ساله ای

دمای آخَرِت میشه چشم ترت

خاطراتی میاد واست عذابت

امون از دل تو      شده قاتل تو

که جا مونده رقیه تو خرابه

وآآآآآی  وآآآآآی وآآآآآی


اونکه تو رو کشته غصه های شامه

اون غصه ی قصر شرابه

تو که دیدی قامتای کمونی رو

روبروت رقص خولی رو

لبای خیزرونی رو

چی کشیدی با روی نیلی و کبود

جایی که محرمی نبود

شنیدی طعنه از یهود

دیدی که دیگه داری میری

حالا دم می گیری

بیا که خواهر تو خیلی تنهاست

ای پناه حرم   سایه رو سرم

برای دیدنت بی تابم عباس

وآآآآآی  وآآآآآی وآآآآآی


ای چشم تو  ادامه دریای کربلا (کربلایی مسعود اصلانی)


ای چشم تو ادامه دریای کربلا

زینب شدی و زینت بابای کربلا

با خطبه هات مثل علی میشوی ولی

با گریه هات حضرت زهرای کربلا

ای سر بلند از تو حسین بن فاطمه

ای سر به زیر پیش تو سقای کربلا

دیروز اگر نبود دم آتشین تو

بیهوده بود غربت فردای کربلا

دشمن حریف یک نخی از معجرت نشد

در چنگ توست پهنه ی صحرای کربلا


یا عقیله العرب یا زینب



می ریخت روی دامن غربت ستاره را

در دست داشت پیرهن پاره پاره را

 در ماندن و نماندن خود مانده بود که

انداخت از نفس نفس استخاره را

چیزی نمانده بود پس از غارت حرم

در دست داشت خاطره گوشواره را

بر روی دست های خودش دست میکشید

حس کرد لحظه ای غمو درد دوباره را

یک سال و نیم هست که همراه آه خود

با زجر میکشدنفس نیمه کاره را

با یادجیغ دختری از خواب میپرید

میگفت : برد عمه کسی گاهواره را

مانده هنوز در نظرش چکمه های شمر

ای کاش بود پیش برادر به جای شمر

 

چرا رفتی مرا با خود نبردی

همه رفتند و من جا ماندم ای دوست

ز بخت بد به دنیا ماندم ای دوست

چرا رفتی مرا با خود نبردی

ببین بعد از تو تنها ماندم ای دوست

عزیز بی گناهم کی میایی

پناه بی پناهم کی میایی

به در مانده هنوز ای یار چشمم

رفیق نیمه راهم کی میایی

ببین بر دیده سوی دیدنم نیست

توانه دادن جان در تنم نیست

چنان آبم نمونده آتشت که

گمانم جسم در پیراهنم نیست

ببین از داغ تو خیلی شکستم

شکستن که چنین از پا نشستم

شکسته دشمنت از بس دلم را

چنان گشتم که نشناسی که هستم

به یادت در نوای آب آبم

چنان تو زیر تیغ آفتابم

تو راحت خفته ای در خانه قبر

ولی من از غمت خانه خرابم

دعایی کن دل آواره ام را

بده چاره دل بیچاره ام را

هنوز از آن سفر دارم برادر

به همره چادر صد پاره ام را

لباس تو در آغوشم برادر

صدایت مانده در گوشم برادر

تو ماندی بی کفن بر خاک صحرا

چگونه من کفن پوشم برادر

سراسر نیزه میبینم به خوابم

نمیخوابم اگر یه دم برادر

تو را بر نیزه میبینم به خوابم

من و کابوس شمشیر و تن تو

تماشای به غارت بردن تو

تو را سر نیزه ها بردند و مانده

برای من فقط پیراهن تو

دلم هر روز سوی نیزه می رفت

که خونت در گلوی نیزه می رفت

چه میشد مثل سرهای شهیدان

سر من هم به روی نیزه می رفت

[منبع : پایگاه مذهبی آوای سوز]


دلم تنگه تو ....

بریدم از همه دنیا دلم تنگه تو دلم تنگه تو دلم تنگه تو

یه ساله بعد عاشورا دلم تنگه تو  دلم تنگه تو  دلم تنگه تو(2)

بریدم از همه دنیا دلم تنگه تو دلم تنگه تو دلم تنگه تو

یه ساله بعد عاشورا دلم تنگه تو  دلم تنگه تو  دلم تنگه تو

غرورمو له کردن داداش بعد تو

یادت میای میگفتم بیا

هر طوری بود روزمو شب کردم

بدون تو من همش تب کردم

کاشکی میشد باز مثل اونروزا

کنارت باشم پیشت برگردم

تو  خبر داری از دلم خون دلها خوردم حسین

تو نبودی با یاد تو روزی صدربار مردم حسین

((حسین پیچیده باز اون ناله

هنوز مادرم تو گوداله))


رو سینم پیرهنت مونده عجب پیروهنی عجب پیروهنی عجب پیروهنی

تو گودال دیدمت گفتن نمونده بدنی نمونده بدنی نمونده بدنی

خودم دیدم نامردا با سنگ میزدن

با کعبه نی هاشون تا حرم میزدن

از ویرونه یه کبوتر پر زد رقیه سادات یه شب پرپر زد

بین بازار سر عباس تو نیزه مثل ستاره سر زد

بی علمدارت سختمه

چقدر تنهایی بده

میرسید هرکس تا حرم

با غلافش مارو زده

((حسین پیچیده باز اون ناله

هنوز مادرم تو گوداله))


ای صنما قبله نما


همه التماس چشمای ترم

یک شب جمعه حرمه

با پدر و مادرمه

به خدا کربلات حسین

آرزوی آخرمه


پر میگیرم امشب تا حرمت آقا

خاطره ها دارم با حرمت آقا


ای صنما قبله نما

عاشقترم کن

شاه وفا،خون خدا

روزیم حرم کن

جانم حسین ،جانم حسین، جانم حسین جان


همه دنیامو گرفته عشق تو

میشه یه بار نگام کنی

راهی کربلام کنی

واسه یه بارم شده با

اسم کوچیک صدام کنی


نوکرت از سفرت

نون و نمک خورده

به روضه هات آقا

دلم گره خورده


در به درم ،‌در میزنم

با خسته حالی

باز اومدم زانو زدم

با دست خالی


ای صنما قبله نما

عاشقترم کن

شاه وفا،خون خدا

روزیم حرم کن

جانم حسین ،جانم حسین، جانم حسین جان


به خدا جون میدم برات منم یه روز

وسط سینه زنیو وسط گریه زاریو

خواهشم اینه که فقط

لحظه آخرم بیای


تموم دنیامو ، بهت بدهکارم

هیچ وقت ازت آقا

دست بر نمیدارم


ساقی من ، ناجی من

پر کن پیاله

بی روضه ها دنیای من

خواب و خیاله



ای صنما قبله نما

عاشقترم کن

شاه وفا،خون خدا

روزیم حرم کن

جانم حسین ،جانم حسین، جانم حسین جان


ای صبح سپید،ای شاه شهید


توی قلب من ،میدونی جز تو کسی نیست

جای هر سلام ، یه کربلا پام بنویس


ای صبح سپید،ای شاه شهید

از کودکی ام به غم تو دلم شده مبتلا

مجنون توام ،‌مدیون توام

بی تاب زیارت یک شب جمعه ی کربلا

ای ذکر مدام ، ای ختم کلام

ارباب غریب منّا علیکَ سلام

حسین وآآآی  حسین وآآآی حسین وآآآی


شب جمعه ها به تو توسل میکنم

غم دوریتو دارم تحمل می کنم


ای جان دلم ،‌سلطان دلم

من منتظرم که بیای آقا لحظه ی آخرم

رویای منی ،‌دنیای منی

تابوتمو کاشکی آقا بیارن تا دم حرم

سرّ سحرم،سوز جگرم

هر شب به سرم دارم هوای حرم

ای ذکر مدام ، ای ختم کلام

ارباب غریب منّا علیک السلام

حسین وآآآی  حسین وآآآی حسین وآآآی


تا نفس دارم میخام فقط گریه کنم

پای مقتل تو خط به خط گریه کنم


وای از بدنت ، پس کو کفنت(2)

وای از دم مغربو ، روضه گودی قتلگاه

افتاده علم ،‌ میسوزه حرم

وای از غم زینبو غربت خیمه ی بی پناه

ای خون خدا ،‌شاه شهدا

از دامن تو دستم ،‌نمیشه جدا

ای ذکر مدام ، ای ختم کلام

ارباب غریب منّا علیک السلام

حسین وآآآی  حسین وآآآی حسین وآآآی


تو آفتاب عشقی و سوسو نمیزنی


شمشیر تو دو دم دارد و عیسی یک دم

پس اولوالعزم ز شمشیر تو یک دم عقب است

تو آفتاب عشقی و سوسو نمیزنی

شیرخدایی هستی و زانو نمیزنی

اصلا تو با خدای خودت مو نمیزنی

علـــــی



لینک دانلود فایلها

میبینی از داغ فراقت شکسته ام

ای عمه سادات من برات بمیرم

ای چشم تو  ادامه دریای کربلا (کربلایی مسعود اصلانی)

چرا رفتی مرا با خود نبردی

دلم تنگه تو ....

ای صنما قبله نما

ای صبح سپید،ای شاه شهید

تو آفتاب عشقی و سوسو نمیزنی

  • ۹۵/۰۳/۰۴
  • حسین باقری

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی